فاطمه حلما جان مافاطمه حلما جان ما، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 27 روز سن داره
فاطمه اَسما جان مافاطمه اَسما جان ما، تا این لحظه: 5 سال و 11 ماه و 29 روز سن داره
بابا حمیدرضابابا حمیدرضا، تا این لحظه: 38 سال و 8 ماه و 23 روز سن داره
مامان عارفهمامان عارفه، تا این لحظه: 34 سال و 10 ماه و 22 روز سن داره
ازدواج عاشقانه ماازدواج عاشقانه ما، تا این لحظه: 14 سال و 1 ماه و 6 روز سن داره

❤ღفاطمه حلما و فاطمه اَسما❤دو هدیه ی ماه رمضانღ

شیراز

1391/1/10 11:36
1,067 بازدید
اشتراک گذاری

سلام حافظ من

امروز از شیراز اومدیم

خاطره کامل و تو پست قبل گذاشتم

شعر خوانی من در دانشگاه شیراز در سالنی با حدود1500 نفر"به شمارش تقریبی بابایی" گریه ی حاضران را درآورد و این فقط عنایت صاحب مجلس "حضرت زهرا بود

عکسها:

درخت نارنج و مقبره حافظ

مقبره سعدی

باغ ارم

حضرت شاه چراغ

اینم شعر من در راه رفت شیراز با اتوبوس:خجالت

 

خواهیم رسید_هِی غزل میبارد_

شیراز و وصالِ آن اگر بگذارد

منظومه ی صد ستاره در پنجره هاست

کلِّ اتوبوس،عطرِ حافظ دارد

 

اینم رباعی بسیار زیبا و متواضعانه ی بابایی:فرشته


با لطفِ خدا،صاحبِ اعجاز شدیم

تا هم نفس و همدم و همراز شدیم

هرچند که شاعر شدنم رویاییست!

با عشق به یار، سوی شیراز شدیم

 

 

پسندها (0)
شما اولین مشوق باشید!

نظرات (2)

مامان نفس طلایی
17 دی 90 10:16
موفق باشین
مامان اميرحسين
1 بهمن 90 7:42
مامان با احساس آينده