فاطمه حلما جان مافاطمه حلما جان ما، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 2 روز سن داره
فاطمه اَسما جان مافاطمه اَسما جان ما، تا این لحظه: 5 سال و 11 ماه و 4 روز سن داره
بابا حمیدرضابابا حمیدرضا، تا این لحظه: 38 سال و 7 ماه و 29 روز سن داره
مامان عارفهمامان عارفه، تا این لحظه: 34 سال و 9 ماه و 28 روز سن داره
ازدواج عاشقانه ماازدواج عاشقانه ما، تا این لحظه: 14 سال و 12 روز سن داره

❤ღفاطمه حلما و فاطمه اَسما❤دو هدیه ی ماه رمضانღ

27خرداد

سلام دخملم ایشالله 5شنبه اسباب کشی داریم.کابینتها و کاغذ دیواری ماشالله خیلی ناز شده.1ساعت دیگه هم قرار قالیشویی پیروزی بیاد فرشها و موکت پالاز تو رو ببره بشوره.تو هم مشغول ورجه وورجه هستی  و امروز انگشتای دو دستتو که گرفتم کلی با من راه رفتی و خوشحال شدی
27 خرداد 1393

26خرداد

سلام خواهریا ایشالله 5شنبه اسباب کشی داریم.این 20روزه دوره ی بسیار سختی بود واقعا شکسته شدم!!!روحیه م بهم ریخته بود چون عادت به خونه جمع شده نداشتم و مشکلات روحی هم برام پیدا شده بود و سریع عصبی میشدم!خونه نوساز هیچی نداشت و باید کولر و پکیج و کابینت و پرده ها و سرویس آینه بهداشتی و یک ضلع کاغذ دیواری و ...تهیه و نصب میکردیم و سرِ فروش خونه قبلیمون کلی سختی کشیدیم.هرچند هردوکارمون به یاری خدا به موقع انجام شد.ما بریم تا مدتی اینترنت نداریم.پایان نامه رو هم به استاد راهنما و مشاور دادم برای بررسی !خدا بخیر کنه و اینکه دندون دوم دخترم همون پایین کنار اولیه جووووووونه زده.و دخملی عاشق گاز گرفتن شده و خوراکی تا میبینه براش دست و پا میزن...
26 خرداد 1393

20خرداد

سلام گلم این روزا خیلی خسته م منتظرم زودی جا به جا بشیم و کابینت ها و گاز رومیزی و هود و پکیج و کاغذدیواری پذیرایی  وصل بشه و البته به همت مامان  و بابام و حمیدرضا خیلی کارها الحمدلله انجام شده خیلی وسایلمو یک چهارم قیمت فروختم مثل بوفه و آینه شمعدون و میز خیاطی و  میز ال سی دی و پرده ها و فرش راهرو و دراور و تمام سرویس خوابمو!!! تو هم خسته ای عادت به این زندگی بسته بندی نداره هرچند باز هم همه جا مرتبه.همش بی تابی!منم همینطور! به تنهایی تمام وسایلمو که خیلی از صافی رد شده و فقط مورد نیاز ها را گذاشتم بمونه و الآن احساس آرامش دارم بابت این خلوتی،جمع کردم .امروز 2تا کارگر هم اومدن خونه رو تمی...
20 خرداد 1393

شوق حرم-18خرداد

این خطای دید نیست اون چشمای تو هست که وقتی چشمش به حرم امام رضا ع میفته  خیس میشه و تار میبینه ایشالله تولد فاطمه حلما به سمت مشهد حرکت می کنیم راستی داریم جا به جا میشیم با هزار سختی و وام یه جای بسسسسسسسسسسسیار نقلی خریدیم نوسازه ولی قشنگه   متن پایان نامه هم تموم شد فرستادم برا استادم تا چی بشه؟! و یه عالم عکس مونده بذارم با خبر   ...
17 خرداد 1393
1