20خرداد
سلام گلم
این روزا خیلی خسته م
منتظرم زودی جا به جا بشیم و کابینت ها و گاز رومیزی و هود و پکیج و کاغذدیواری پذیرایی وصل بشه و البته به همت مامان و بابام و حمیدرضا خیلی کارها الحمدلله انجام شده
خیلی وسایلمو یک چهارم قیمت فروختم مثل بوفه و آینه شمعدون و میز خیاطی و میز ال سی دی و پرده ها و فرش راهرو و دراور و تمام سرویس خوابمو!!!
تو هم خسته ای عادت به این زندگی بسته بندی نداره هرچند باز هم همه جا مرتبه.همش بی تابی!منم همینطور!
به تنهایی تمام وسایلمو که خیلی از صافی رد شده و فقط مورد نیاز ها را گذاشتم بمونه و الآن احساس آرامش دارم بابت این خلوتی،جمع کردم .امروز 2تا کارگر هم اومدن خونه رو تمیز کنن هرچند نوساز بود ولی سنگ کف و پنجره ها باید تمیز میشد.
تو دائم سراغ کارتن وسایل میری و هی میگی:قِل قِل....،قُدِ قُدِ....،و خیلی کلمات بیشمار و نامفهومو عین بلبل تکرار میکنی
کنترل دائم دستته کانالها رو عوض میکنی و یا با تبلتم عکسا رو عوض میکنی و داخل فایلها میری و بیرون میای!
وقتی ازت سوال میکنیم گاهی میگی نه!
سینه خیز میری،دست میزنی،الله اکبر میکنی،با بای کردنو تازه یاد گرفتی.عکساتو هم میذارم بعدا ایشالله